فلفل نبین چه ریزه!!!

چه ناز غذا میخوری

1395/5/6 7:54
401 بازدید
اشتراک گذاری

دختر نازم سلام.

روزا خیلی سریع میگذرن و من اونقدر درگیر کار وزندگی و مراقبت از تو میشم که وقت نمیکنم این گذران سریع رو ثبت کنم.روز به روز شیرین تر و عزیزتر میشی.حالا میفهمم چرا مادرا خیلی بچه هاشون رو دوست دارن.یه فرشته که خدا خودش برای شاد کردن من و بابا فرستاده و ما عاشقانه دوسش داریم.

الان ده ماه و نوزده روز داری و خیلی کارا رو خوب یاد گرفتی.همیشه موقع رفتن خودت یا دیگران بای بای میکنی.روی صندلیت میشینی و غذا می خوری.از سر لیوان اب میخوری خیلی هم علاقه داری حتما دسته لیوان رو با دستای ظریفت بگیری.عاشق مهر نمازی و جدیدا کنار دیوار وامیستی و میخوای دیوارم بخوری که امیدوارم کمبود اهن نداشته باشی.

بب،مم،دد حرفای اختصاصی خودته که همیشه تکرار میکنی.

دو تا دندون بالایی ت هم دارن در میان.یک هفته ای که خیلی اذیت شدی.وضع مزاجت ریخته بود بهم ،بدنت داغ بود و از من جدا نمیشدی.

البته این وابستگی به من که هنوزم تمومی نداره و انگار از وقتی که میرم سرکار با حرص و ولع بیشتری منو کنار خودت میخوای.حتی موقع بازی کردن هم یه دستت به اسباب بازیه و با دست دیگه ت منو میگیری.فرصت نمیکنم حتی غذا درست کنم.

منو بابا هردوتامون نیاز به یه گردش حسابی داریم .دعا کن کارامون درست شه بریم سه تایی یه مسافرت خوب.دوستت دارم مامان.از وقتی که وارد خونه ما شدی ما داریم به همه چی میرسیم و این لطف خدا،قدم پاک تو و تلاش باباست.خدایا شکرت

 

اینم یسنا دختر خاله گلت که فقط به عشق اون میری خونه مامان بزرگ.خیلی دوستش داری اونم هر روز زنگ میزنه تا تو بری پیشش.

راستی عاشق روسری هستی.اصلا نمیزاری رو سرت کلاه یا تل مو بزارم اما روسری رو راحت می پوشی.

 وقتی با خاله اسیه میری بیرون و مامانی محو خریده و خاله بعدا عکساشو میفرسته:)

 

پسندها (6)

نظرات (0)