فلفل نبین چه ریزه!!!

به دنیا آمدن ماهانا

1394/7/11 19:00
533 بازدید
اشتراک گذاری

روز های 27 م و 28 م شهریور  توی خونه ی دو تا مادر بزرگ گلت برات شب شیش گرفتیم.همه ی مهمونا کلی زحمت کشیدن و سنگ تموم گذاشتن.

خودم همه ی مهمونا رو دعوت کردم و زحمت تدارکات مهمونی به عهده بابایی بود که خدا رو شکر خیلی خوب برگزار شد.

راستی خوشگل خانم شما زردی نوزادان نگرفتی.البته تا 13/5 بالا رفت اما به لطف خدا و با مراقب ما خدا رو شکر بالاتر نرفت.من و بابا عاشق تو هستیم .بابا که میگه من روزا به عشق ماهانا میام خونه و البته این باعث حسودی منم میشه:))))

دختر گلم الان که این نوشته ها رو می نویسم تو 24 روز داری و خوابیدی.

از خدا می خوام به واسطه حضور تو برکت زندگی ما رو دو برابر کنه.و ما سالهای سال در کنار هم با سلامتی و دل شاد زندگی کنیم.

پی نوشت:پایان فصل سوم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)