32 هفته زندگی و یک اتفاق تلخ
دختر گلم سلام ورودت رو به هفته سی و دوم از زندگی تبریک میگم. این چند روز که نیومدم کلی اتفاقات مختلف تو خونواده افتاد که متاسفانه حضور من رو اینجا کمرنگ کرد.راستش خیلی علاقه نداشتم بیام و بنویسم اما چه کنم که تک دختر من باید بدونه چقدر این مدت سلامتیش برای همه مهم بود. حدودا چند روز بعد از آخرین حضور من اینجا متوجه شدم که دایی حمید نازنینم در اثر یه حادثه فوق العاده دردناک از دنیا رفت. هرچند همه ی خانواده با تمام بغض و ناراحتی که داشتن،(حتی مامان بزرگ) سعی کردن این قضیه رو از من پنهان کنن اما من اینقدر شک کرده بودم و به بابایی اصرار کردم تا طفلکی واقعیت رو به من گفت. برای من که دایی م رو مدت...
نویسنده :
مامان پریسا و بابا جلیل
17:07